وقتی پیاده شدن مهندس سید سعید شاهرخی از اتومبیل، در اولین سفر شهرستانی خود به عنوان استاندار همدان، همراه وزیر جهادکشاورزی به نهاوند، را دیدم؛ ناخودآگاه ذهنم به سالهای دور سفر کرد.
نزدیک به هجده سال پیش، اولین زمزمههای ایجاد سازمانهای مردم نهاد بود که آن زمان با نام NGO یا سازمانهای غیر دولتی شناخته میشدند و بحث اصلی هم در قالب دستگاهی نوظهور به نام سازمان ملی جوانان بود. عدهای از جوانان نهاوندی در چند تشکل مختلف شروع به فعالیت در این برنامه کرده بودند. نام تشکل ما «کانون سبزاندیشان ایران» بود، تشکلی که حول حفاظت از محیطزیست شکل گرفته بود.
آن زمان فرماندار نهاوند مهندس شاهرخی بود و با همه کارهایی که داشت، درب اتاقش برای ما همیشه باز بود.
حمایتهایش در تشکیل و ثبت تشکل تا هماهنگی با استان و کشور هنوز هم طعم شیرین همراهی یک مسئول را برایمان دارد.
بارها پیش آمد که با مشکلی مواجه شدیم و در بسیاری موارد هم مقصر خود ما بودیم، عدهای نوجوان دبیرستانی که از قوانین، دستورالعملها و روند کارهای اداری اطلاع چندانی نداشتیم، وارد عرصه شده بودیم ولی هر بار مهندس شاهرخی حلال مشکلات بود و پشتمان همیشه به او گرم بود.
در کارهایی که انجام میدادیم، از فعالیتهای محیطزیستی تا انتشار نشریه داخلی با نام «صدای سبز» همیشه راهنما، مشاور و بزرگتری بود که همه جوره میشد به حمایتش امیدوار بود.
این دوران گذشت و رفتن بچهها به دانشگاه و سربازی و بازار کار، پایانی بود بر تشکل ما.
چند سال بعد (سال ۸۳)، وقتی با گروهی از دانشجویان نهاوندی، تصمیم گرفتیم برنامهای تحت عنوان جشن بادبادکها برگزار کنیم، وقتی از همه جا ناامید شده بودیم و حتی با برخورد بد و کارشکنی رئیس یک اداره مواجه شدیم، باز یاد مهندس شاهرخی، فرماندار نهاوند افتادم و یک راست شکایت به وی بردیم.
خوب یادم هست که مهندس شاهرخی عازم جایی بود، وقتی حال پریشان و ناراحتی ما را دید، روی پلههای ساختمان قدیم فرمانداری ایستاد و ابتدا ما را آرام کرده و دلداری داد و بعد هم همانجا با شهردار وقت نهاوند مهندس سلیمانی انجام کارها را طبق آنچه ما میخواستیم هماهنگ کرده و بعد رفت.
این آخرین دیدار من و مهندس شاهرخی بود، اما طعم خوش قاطعیت، مدیریت، بزرگواری و مناعت طبع او هنوز در مشام باقی مانده است.
وقتی خبر رسید که معاون استاندار لرستان شده، به مردم آن استان غبطه خوردم و بعد استان قزوین. وقتی در قامت معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری همدان قرار گرفت، نوید روزهایی خوب برای استان به گوش رسید و حالا او اولین مقام اجرایی استان همدان است.
پس از گذشت سالها، وقتی دوباره او را دیدم، همان مهندس شاهرخی سابق بود با همان بزرگواری و مناعت طبع، فقط اندکی گرد پیری بر موی و صورتش نشسته که این یعنی در میدان کارزار، کار آزمودهتر از قبل آمده تا با همراهی اخلاق و عمل نویدبخش خبرهای خوب برای استان همدان و شهرستان نهاوند باشد.
اینکه نهاوندیها بیش از دیگران از استاندار شدن مهندس شاهرخی خوشحالند، به این دلیل است که او را از خود میدانند و علاوه بر این بزرگمنشی و اقدامات او را هنوز پس از گذشت سالها در ذهن دارند.
آدم میماند که استاندار شدن شاهرخی را باید به او تبریک گفت یا مردم استان همدان. با رفتاری که در مهندس شاهرخی سراغ داریم، بی شک استان همدان نیز تا سالهای سال خاطره دوران استانداری او را به یاد خواهد داشت.
محمدرضا عطایی- سردبیر
حق مردم به شهر یا همان مدیریت شهری
شهر و شهرنشینی از جدیترین و مهمترین مباحثی است که توجه جدی به آن میتواند پایههای توسعه یک جامعه را محکم نماید. چنانچه شهر به مثابه یک سازمان قلمداد شود، لازم است که در راس آن و به منظور اداره آن از مسائل فنی بهره گرفت که همان مدیریت شهری است. در این راستا توجه به فرهنگ و اخلاق در امر مدیریت شهری از اهمیت بسزایی برخوردار است. رشد شهرنشینی و صنعتی شدن جوامع شهری بدون درنظر گرفتن فرهنگ شهرنشینی، مشکلات گستردهای را برای شهرها به وجود آورده است. امروزه یکی از کارآمدترین ساز و کارهای مدیریت شهری برای رسیدن به مناسبات اجتماعی مطلوب و کاهش هزینههای وارده بر شهر، توجه و برنامهریزی برای ارتقای فرهنگ و اخلاق شهرنشینی در بین شهروندان است.
باید توجه داشت مدیریت شهری ابزاری است که به وسیله آن میتوان توسعه پایدار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را در شهرها به عنوان زیستگاه انسانی به وجود آورد.
از نظر فرهنگی شهر خوب و مطلوب علاوه بر مدیریت شهری کارآمد، نیازمند شهروندانی آگاه و آشنا به وظایف و حقوق شهروندی است، بنابراین مدیریت شهری باید برای آگاهسازی عمومی و ایجاد و ارتقای فرهنگ شهرنشینی، گسترش شهروندمداری و آموزش شهروندان در زمینههای مختلف، فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی داشته باشد.
رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، در رابطه با حق مردم به شهر، میگوید: «در شهر تهران، پس از چندین دهه زمستان مدنی، به تدریج شاهد آغاز بهار مدنیت هستیم؛ خوشبختانه مردم دیگر خود را نه اجارهنشینان شهر که مالکین تمام عیار شهر میدانند و نسبت به جزئیترین رویدادهای گذرنده در شهر حسّاسند. به این ترتیب بهتازگی میتوانیم بگوییم شعار «شهر ما خانه ما» بیانِ حال اهل شهر شده است و مدیریت شهری به مقام اصلیاش به عنوان خدمتگزاران شهر، بازگشته است».
سیدمحمد بهشتی در توضیح این امر ادامه میدهد: «در بحران مدنیت کمتر کسی دغدغه محدودههای فراتر از حدود اربعه خانه خود را دارد و شهر عرصه «بیرون» یا «بیگانه» و «ناامن» است، در برابر محیط خصوصی که «درون»، «آشنا» و «امن» است. در این شرایط اگر شعار «شهر ما خانه ما» شنیده میشود، بیشتر از سوی مدیریت شهری است که خود را صاحب خانه میداند و شهروندان نیز همچون اجارهنشینان شهرند.»
نبود یا بودن نگاه حزبی در مدیریت شهری
تخصص شهری فراتر از تعصب سیاسی است، شهرداریها وابسته به هیچ حزبی نیستند و با نگاه توسعه پایدار در شهر به شهروندان خدمات ارائه میکنند.
در واقع نگاه توسعهای نمیتواند نگاه حزبی را در درون خود داشته باشد، باید به تمام احزاب احترام گذاشت و از توانمندی آنها برای رشد شهر بهره برد اما فارغ از دیدگاههای سیاسی، شعار شهرداری موفق میتواند، مدیریت متحد شهری باشد و لازم است جز تفکر توسعه شهر دغدغهای نداشته باشد.
در کل انتخاب مدیران شهری باید با نگاه توسعه و تفکر اعتدال باشد، تا بتوان از تمام طیفها و حزبها برای توسعه شهر استفاده کرد. نباید خدمت به شهروندان فدای وابستگی و حزب بازی شود. کارنامه مدیریت شهری در کف خیابان است.
در این بین میتوان به لزوم تغییر مدیریت شهری در شهرها و رویکردهای آن اشاره کرد:
رویکرد اول: تغییر از مدیریت روزمره به مدیریت برنامه محور
مثل گذر از تصمیمات کوتاه مدت، مقطعی و روزمره به برنامههای میانمدت و بلندمدت براساس نیازهای توسعه شهری.
رویکرد دوم: تغییر از مدیریت مسئله محور به مدیریت دارایی مبنا. مثل تأکید بر داراییها و سرمایههای اجتماعی، اقتصادی و اکولوژیکی در برنامهریزی و مدیریت شهری پس از ناکامی و شکست رویکردهای مسئله محور باید رویکرد مدیریت شهری جدید باشد.
رویکرد سوم: تغییر از مدیریت سنتی به مدیریت داناییمحور. در قرن 21 تنها شهرهایی قابلیت رقابتپذیری، توسعه و پیشرفت را دارند که مدیریت دانش- محور داشته باشند.
رویکرد چهارم: تغییر از مدیریت غیر شفاف به مدیریت شیشهای.
رویکرد پنجم: تغییر از مدیریت عمرانی محور به مدیریت اکولوژیکمحور.
رویکرد ششم: تغییر از مدیریت بحران محور به مدیریت تابآور شهری رعایت اصول تابآوری شهری و گذر از مقابله صرف با سوانح طبیعی و حوادث غیر مترقبه مورد انتظار رویکرد جدید مدیریت شهری است.
رویکرد هفتم: تغییر از رویکرد «مرد محور» به «خانواده محور». شهرها بیشتر برای «مرد میانسال» طراحی و مدیریت میشوند، در حالی که ضرورت تغییر نگاه به مدیریت خانوادهمحور با توجه ویژه به زنان، شهر را برای همگان، قابل زیست میسازد.
با بیان و نگاهی کلی به بحث مدیریت شهری در ایران به نهاوند میرسیم و با نگاهی گذرا به مدیریت شهریش اشاره میکنیم و قضاوت را به مخاطبان واگذار میکنیم.
ابتدا باید گفت اصل و مبنای مدیریت شهری در نهاوند تاچه میزان پیشرفت داشته؟ اصولی بوده یا حزبی؟ بررسی این موارد از زمان و حوصله خواننده خارج میباشد در آینده سعی میکنیم به طور ویژه به این مهم بپردازیم، فقط در یک جمله میشود بیان کرد: مدیریت شهری در نهاوند بنا به هر دلیلی تا اصول کافی و وافی فاصله دارد. امید است هرچه زودتر این فاصله کم شده و به هر آنچه در خور شهریت و تمدن این شهر تاریخی است برسد. اقدامات انجام شده در مدیریت شهری نهاوند که در شش ماه گذشته شاهد آن بودهایم توجه بیشتر به شهر به عنوان یک موجود زنده و زیستگاه انسانی است. شهرداری و مدیریت شهری نهاوند به جای آنکه تنها درگیر امور روزمرهای چون نظافت شهری، آسفالت کوچه و معابر باشد، در کنار پرداختن به این امور هم به فکر توسعه زیرساختهای گردشگری و تفریحی شهر بوده و هم اجرای برنامههای فرهنگی را در اولویت قرار داده است. این روند میتواند امیدبخش توسعه همه جانبه شهر نهاوند باشد. البته باید در نظر داشت که کمبود بودجه و هزینههای بالای نگهداری شهری در نهاوند که به دلیل فرسوده بودن بخشهایی از زیرساختهای شهری نیاز به ترمیم دارند، دست مدیریت شهری را تا حد زیادی بسته است.
نکته دیگری که باید به آن پرداخت نقش شهروندان است که متاسفانه چندان به آن توجه نشده و هم مردم از آن غافلاند و هم مدیریت شهری برنامهای جامع برای دخالت دادن مردم در امور اجرایی شهری تدارک ندیده است، حال آنکه شهر متعلق به همه شهروندان است و تا این دیدگاه فراگیر نشود برون رفت از بنبستهای شهری کاری ممکن نخواهد بود.